بسیاری از زنان جامعه ضمن اشتغال به کار، ناچار هستند تا وظایف خود را در برابر خانواده به صورت کامل ایفا کنند. وجود توقع زیاد از زنان شاغل موجب شده که فشار زیادی به زنان شاغل وارد شود که این خود منجر به افزایش فشارهای روانی– اجتماعی بر زنان میشود و تمام ابعاد سلامت زنان همچون سلامت فیزیکی، روانی و اجتماعی را تحت تأثیر قرار میدهد. نگرانی از وضعیت سلامت زنان شاغل موجب شد تا با حسین ابراهیمی مقدم، روانشناس بالینی و استاد دانشگاه تهران گفتگویی داشته باشیم. ابراهیمی مقدم در گفتگو با «رسانه مجازی نیلسو» تصریح دارد که زنان شاغل بیشتر عصبی و افسرده شوند و باید بیشتر مراقب خود باشند. مصاحبه ابراهیمی مقدم در ذیل امده که میخوانید.
بیشتر بخوانید:
به نظرمیرسد که اختلالات روانی در مردان بیشتر از زنان است. شما این ارزیابی را قبول دارید؟
نمیتوان به طور قطع گفت که بروز اختلالات روانی در زنان بیشتر از مردان است چراکه بعضی اختلالات در زنان بیشتر است مانند افسردگی که آنها را دوبرابر بیش از مردان دچار میکند. آمار اختلال شخصیتی نمایشگر نیز در زنان بیشتر است. اما در مردان در سنین کودکی اختلال بیش فعالی 3 تا 4 برابر بیشتر بوده، اختلال سوءظن و شک و تردید نیز در مردان بیشتر گزارش شده است. بنابراین نمیتوان بدون علم بر این قضیه شیوع کلیه اختلالات روانی را به یک جنسیت خاص نسبت داد. بروز اختلالات روانی در زنان به عوامل مختلفی وابسته است. اختلالات ژنتیکی، عوامل فرهنگی، عوامل شناختی، یادگیری، تجربه، باورها و توقعات در بروز این مشکلات بسیار مؤثر است.
ارزیابی صورتگرفته با توجه به مشاهدات صورتگرفته از مطب پزشکان و روانشناسان و روانپزشکان است که مملو از مراجعین زن است،آیا میتوان این برآورد را داشت که مراجعه بیش از حد زنان نسبت به مردان، نشان میدهد که زنان نسبت به مردان بیشتر بیمار میشوند؟
این مراجعات نشاندهنده آن نیست که زنان بیشتر بیمار میشوند، بلکه نشاندهنده آن است که زنان بیشتر به سلامتی خود اهمیت میدهند. بررسیها نشان میدهد که زنان، در کلینیکهای روانشناسی و هم مطب پزشکان بالینی دیگر، بیشتر به پزشکان مراجعه میکنند. این حقیقت را میتوان از روی اتمام مکرر دفترچههای بیمه دریافت. به همین دلیل زنان 10 تا 15 درصد بیشتر از مردان زنده میمانند و آمار مرگومیر در مردان بیشتر است چراکه زنان بیشتر به فکر سلامتی خود بوده و در نتیجه سالمتر میمانند.
به نظر شما چه دلایلی موجب میشود که مردان همچون زنان به سلامتی خود اهمیت ندهند؟
مردان به دلیل غرور کاذب و اینکه خود را همه چیزدان میدانند و خوف از نتایج نامطلوب پزشکی دارند معمولاً برای پیشگیری کمتر به پزشک مراجعه کرده و قطعاً عواقب نامطلوب آن دامنشان را خواهد گرفت. آسیبهای جدیتری متوجه مردان شده و آنها را از پای میاندازد. مثلاً در مراسم سوگواری زنان از هیچگونه گریه و زاری و ضجه و مویه کم نمیگذارند و بعداز آن نیز برای پذیرایی از مهمانان میروند، اما در اینگونه شرایط مردان با این تفکر غلط که مرد گریه نمیکند بههیچوجه اندوه خود را بروز نمیدهند و همین درونگرایی موجب بروز بسیاری از بیماریها و ناراحتیهای جسمی در آنها شده و در نتیجه مرگ زودهنگام آنها را رقم میزند. لذا مراجعه زنان به کلینیکها به منظور پیشگیری از بروز بیماریها خواهد بود. انباشت و متراکم شدن مسائل و مشکلات در مردان به مثابه انبار باروت است که به یکباره منفجر میشود.
کار کردن زنان در بیرون از منزل معمولاً با استرسهای فراوانی همراه است. آیا این موضوع میتواند زمینهساز ایجاد مشکلات روانی شود و سلامت روانی آنها را به مخاطره بیندازد؟
کار کردن زنان در بیرون از منزل مانند یک شمشیر دولبه است. از یک طرف میتواند احساس مفید بودن در اجتماع را برای زنان تداعی کند و اینکه از آن طریق هویت بهتری در را برای خود رقم میزنند، مسائل اقتصادی و نفعی که از این طریق برای زنان به وجود میآید به افزایش اعتمادبهنفس و حس مثبت در آنها کمک شایانی میکند.
از طرف دیگر چنانچه زنی به خاطر کارکردن خود در بیرون از منزل و حضور کمرنگ در خانه با مشکلات خانوادگی همچون اعتیاد فرزندان یا خیانت همسر روبهرو شود، بیشتر دچار ناکامی میشود. این قبیل موارد در جامعه کم نیست. زنان شاغل کشور باید زنگ هشدارها را جدی بگیرند. چراکه آنها درمییابند اگر وقت خود را برای کاری بجز خانه و خانواده بگذارند با عواقب هولناکی مواجه خواهند شد و بهتر است تا تعادل ایجاد کنند. به همین دلیل، توصیه ما به زنان شاغلی که خواهان رشد و ترقی در عرصه اجتماعی و هم نگه داشتن بنیان خانواده هستند، این است که به کاری نیمهوقت بپردازند تا هم امور منزل را در دست بگیرند و هم به فعالیتهای خود در بیرون از منزل و در محیط کار رسیدگی کنند.
آیا وسواس در زنان نسبت به سلامتیشان، میتواند موجب ایجاد یک اختلال جسمی در آنها میشود؟
زنان نسبت به سلامتی خود حساسیت زیادی دارند، لذا همیشه ترس این را دارند که مبادا بیمار شوند. البته تلقین نیز میتواند در بروز بیماریهای جسمی در آنها تأثیرگذار باشد. اما این موضوع به آن معنی نیست که تمامی زنانی که مراجعان کلینیکها را تشکیل میدهند افراد تلقینپذیری هستند.
آیا فشارهای روانی میتواند موجب بروز اختلالات در کارکرد جنسی زنان شود؟
زنان از لحاظ مسائل جنسی نیاز به حمایتهای روانی، عاطفی و احساسی دارند، درحالیکه امکان دارد مردان در مورد رفتارهای جنسی صرفاً به نیازهای فیزیولوژیکی توجه کنند، به همین خاطر زنان از ارضای نیازهایی همچون عشق، محبت و توجه روحی بیبهره مانده و دچار اختلالات کارکرد جنسی میشوند. البته میزان دوبرابری افسردگی در زنان نسبت به مردان نیز در کیفیت کارکرد جنسی زنان تأثیر منفی میگذارد. روابط جنسی به عنوان یکی از مهمترین عوامل استحکام خانواده محسوب شده و چنانچه این نیاز به طور کامل برآورده نشود، تأثیر ناخوشایندی را بر روی ساختار خانواده خواهد گذاشت.
نکات مغفول مانده در مورد سلامت روان در زنان چیست؟
فشار بیشازاندازه در زنان در تمام زوایای زندگی اعم از امورات منزل و محل کار و انتظار جامعه، توقعات نامعقول ازآنان وعدم توجه به مسائل عاطفی در آنان میتواند بهداشت روانی آنان را به خطر بیندازد و مادرانی عصبی و افسرده که فرزندانی مشکلدار تربیت میکنند را بسازد.
مراجعه به روانپزشک تا چه حد میتواند این مشکلات را کمرنگ کند؟
شما نباید از روانپزشک انتظار معجزه داشته باشید. متأسفانه در کشور ما در تمامی دورههای زمانی صرفنظر از موضوع پیشگیری در حوزههای مختلف، فقط به درمان آسیبها توجه شده است. در حال حاضر مجلس شورای اسلامی و وزارتخانههای مختلف رویکرد درمانی دارند و کمتر به سراغ پیشگیری میروند. البته تغییر نگرش مردم از روش حکیمباشی به روشهای علمی امروز کاری زمانبر و پیچیده است، چرا که افراد همیشه تحت تأثیر عوامل متنوع اجتماعی تفکرات خود را شکل میدهند. شما لازم است تا به این نکته توجه کنید که هر پروتکل درمانی بنابه شرایط ویژه خود در تعداد جلساتی مشخص شده پیگیری میشود. درحالیکه افراد مختلف بر اساس ویژگیهای خود میتوانند در جلسات کمتری هم درمان خود را پیگیری کنند. تعرفه بالا نباید به عاملی تبدیل شود که مردم به روانشناس مراجعه نکنند زیرا سازمان نظام روانشناسی و مشاوره، تعرفههای مالی مشخص و مناسبی را برای حوزه کاری خود تعریف کرده است که بسیار مناسب و مقرونبهصرفه است.
یک مشاور در طول روز میتواند حداکثر ۶ نفر را مورد مشاوره قرار دهد، چرا که تأثیرات روانی افراد مختلف بر فرد مشاور اعمال میشوند. این در حالی است که یک پزشک متخصص در رشته غیرروانشناسی میتواند در هر ساعت حداقل ۵ بیمار را ویزیت کند. اگر بیمهها همکاری لازم را انجام دهند و خدمات روانشناسی تحت پوشش قرار بگیرد مردم بیشتر به روانشناس مراجعه میکنند. مهمتر اینکه درخواست ما این است که صداوسیما در این زمینه فرهنگسازی کند تا نسبت به مراجعه مردم به روانشناس انگزدایی کند و بستری فراهم شود تا مردم برای حل مشکلات خود بیشتر به مراکز مشاوره مراجعه کنند درحالیکه در جامعه این فرهنگ غلط نهادینه شده که فقط افراد روانی به مشاور یا روانشناس نیاز دارند!